امروز صب سر کلاس زبان خارجی دوم بودم
سخته و وقت گیر و لغت ها یادم نمی مونن، گرامرها رو قاطی می کنم و تا میرم لعت بعدی رو یاد بگیرم لغت قبلی فراموشم میشه یا تلفظش رو اشتباه میگم
اما همه ی این جنگیدن ها و تلاش کردن هامو دوس دارم. لجاجت کردن با سختی ها ار بچگی در خون من بوده و اینکه ته اش پیروز بشم
اینکه می تونم کمی بفهمم مردم در اطرافم چی بهم میگن و جواب بدم بهشون یه لذت عجیبی بهم میده. مثل رمزگشایی از متون و زبان های باستانی می مونه برام که هر جمله اش منو به هیجان میآره
یاد روزای اول می افتم که چقدر گریه ام گرفته بود و کلا از همه چی پشیمون شده بودم. خخخخخخ
خداجونم مرسی که هوامو داری
و مرسی از تو که کمکم می کنی و هوامو داری
من زندگي مي كنم...برچسب : نویسنده : amandalifeo بازدید : 132