295- خونهء ما

ساخت وبلاگ
تو: اين 500 يورو مال خودته. هديه من برا خونه ات

من: نههههههههه. اين خيلي زياده. تو كلي برا اين پول زحمت كشيدي

تو: يه 500 يورو ديگه هم ميذارم پيشت بمونه، قرض ميدم بهت. برا اينكه كم نياري

من: نهههههههه. زياده. لازمش ندارم. بذاري پيشم بمونه برا خودم هديه مي خرم هااااااا

تو با لبخند: باشه. بخر (براي اولين بار اين جوابو دادي)

من: خب باشه. 250 تا مال من، 250 تاشو هم با خودت ببر. لازمت ميشه.

تو: من 50 تا با خودم دارم. مطمئني لازمت نميشه؟

من: آره. اما نه، همشو با خودت ببر. آخه تو خيلي برا اين پولها كار كردي. ببرشون

تو: تو هم به من خيلي كمك كردي. درست زماني كه لازم داشتم كمكم كردي. تو به من خونه دادي درست وقتي كه لازم داشتم. منم بايد الان بهت كمك كنم

 

"تو به من خونه دادي" مي دوني اين جمله رو چند با خودم مزه مزه كردم؟ منو به اوج بردي با اينكه هنوزم معتقدم من كاري برا تو انجام ندادم. تو همش يه لطفي به زندگي من.

مرسي بابت همه مهربوني هات، اينكه حواست هس، اينكه اون همه سر خونه با صاحب ملك و املاكي اونقدر بحث كردي و دلسوزي كردي كه املاكي گف: شما خيلي دلسوزي و با هيجان داري صحبت مي كني. من خيلي كيف كردم. قوت قلب گرفتم. يه لحظه مي تونستم كنار بايستم و خيالم راحت باشه كه يكي بهتر از من داره كارا رو درست ميكنه.

من زندگي مي كنم...
ما را در سایت من زندگي مي كنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amandalifeo بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 9:24