دارم به مسیری که پیش رو دارم و چند شاخه میشه و هر کدومش به سرنوشت مختلفی منو می رسونه: بمونم همین جا و در تنهایی اونقدر کار کنم که بازنشسته بشم، برم خونه و ناز خانواده ی عزیزمو بکشم و با هم زندگی کنیم و بگیم و بخندیم یا برم جایی که از بچگی براش نقشه کشیدم و کار کردم و از خانواده ام دور باشم.
دارم به پوسته ای که فشار میآرم ترک بخوره و منو وارد دنیای جدیدی بکنه فکر می کنم. سخته و من گاهی می ترسم. از این همه تجربه های جدید، از اینکه خدای نکرده کم بیارم، از اینکه خانواده ام رو ناراحت کنم.
دارم فکر می کنم که من چه پوست کلفت هستم که دارم برنامه ریزی می کنم فقط با 500 یورو برم برا شروع زندگی جدید.
خدای من، من جسارتم زیاده و تو لطفت زیادتر. من هیجانم زیاده و تو حمایتت زیادتر. من پر از استرسم و تو پر از آرامش.
کمکم کن لطفا.
مرسی از خواهر کوچیکه که بهم انرژی می ده.
مرسی از تو که هوامو داری و تشویقم کردی در این راه قدم بردارم و 500 یوروی منو به اندازه ی هزاران یورو داری باارزش می کنی و اعتبار می بخشی.
مرسی
من زندگي مي كنم...برچسب : نویسنده : amandalifeo بازدید : 122