551- تیکه ی زخم زبونی

ساخت وبلاگ

روزگاری فک کنم منم همین جوری بودم یا شایدم الانم ناخواسته گاهی همین جوری باشم اما آگاهانه حداقل الان این طور نیستم که بخوام کسی رو با زبونم زخمی کنم. این تیکه های زخم زبونی,، خیلی عمیق توو دل آدم رد می اندازن و زخم شون به گمانم خیلی دیر خوب میشه (تازه اونم اگه بشه).

حالا فک کنم می دونم سرچشمه ی این تیکه های بی پایان کجاست :-( ما کلا برا برخی آدم ها قاضی های بسیار سختگیری هستیم: نه می خوایم ببیخشیمشون نه می خوایم قبول کنیم رشد کردن و بهتر شدن. همیشه دلمون می خواد به رووشون بیاریم یه زمانی چه آدم های بدی بودن، دروغ گفتن و ما رو اذیت کردن.

ماها، به راحتی خودمونو می بخشیم و میگیم خب اشتباه کردم دیگه انجامش نمیدم اما برا بقیه (یا شایدم برا برخی ها) همیشه شمشیر قضاوت دستمونه و تا فرصتی به دست میآد می زنیم و می بُریم و رد میشیم.

همین

من زندگي مي كنم...
ما را در سایت من زندگي مي كنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amandalifeo بازدید : 118 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:03